جملات خنده دار

داشتم برای امتحان ، تو خونه تقلب مینوشتم ، خواهرم به مامانم به شوخی گفت : ببین داره چیکار میکنه ؟؟ تقلب مینویسه …!!!!

.

مامانم موند چی بگه ، اومد تقلبو پاره کردو گفت : ما تو این خونه نماز میخونیم……!!

*

*

*

بنرهای اصلاح شده در سطح شهر:

آمریکای جنوبی، هیچ غلطی نمی‌تواند بکند.

آمریکای مرکزی از ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر.

ایالات متحده بوس

*

*

*

اکثر اینایی که از خبر امکان برقراری پرواز مستقیم تهران به نیویورک ذوق مرگ شدن، تو زندگیشون از نظرآباد کرج اون طرف تر نرفتند :|

*

*

*

چرا همون چیزى که تو شامپو بچه میریزن که چششون نسوزه تو شامپوهاى ما نمیریزن؟ هان؟ چشم ما چشم نیست؟ ما ادم نیستیم؟؟؟؟؟

*

*

*

قهوه ترک درست کردم تلخِ تلخ ....

از لحاظ اینکه میگن کلاس داره و اینا

ولی چون این قرتی بازیا به گروه خونیه من نمیخوره ،جاتون خالی الان دارم میریزم توی نعلبکی، بعد قندو میزنم توش، بعدم هورت میکشم

*

*

*

بعد کلاس به دختره گفتم جزوتو بده کپی کنم

کپی بسته بود بهش گفتم من وسیله دارم تو شهر میرم شمام بیاید که جزوه رو کپی کنم اونم گفت میشه دوستام هم بیان ؟؟!؟!

من گفتم شرمنده ماشین من کوپه هستش فقط واسه 2 نفر هستش !!!!

یهو یه نیش خند زد بعد رفت پیش دوستاشو پچ پچ کرد اومد که بریم

تو راه هی سوال میپرسید که اسمتون چیه و .... دوستاش به فاصله چند قدم قبل از ما میومدن ...

تا رسیدیم درب دانشگاه و رفتیم نزدیک ماشین

وقتی در وانتو باز کردم قیافه این بشر دیدنی بود یهو دوستاش شروع کردن به خندیدن

منم یهو زدم زیر خنده دختره هم 2-3 تا فحش داد جزوشم نداد رفت پیش دوستاش :|

منم کف زمین گاز میزدم :))

*

*

*

آدم باس ?ه رف?ق داشته باشه ، شبا? امتحان

بزنگه بهش بگه :

چند صفحه خوند?؟

اونم بگه : چ?ووووو؟؟؟؟

تا ?ه کم دلش گرم شه

*

*

*

آقای مجری :

اگه یکی دستشو آورد جلو یعنی ؟

فامیل : می گیم دستتو بکش !

کلاه قرمزی : می گیم مگه کاراته بازیه ؟

ببعی : می لیسیم

آقای مجری : نه ما هم دستمونو می بریم جلو و باهاش دست می دیم حالا اگه دستشو نیاورد جلو چی ؟

پسرعمه زا : ما دستمونو می بریم جلو می کنیم تو نافش !

:))))))

*

*

*

داداشم وقتی میخواست بره کلاس اول،از بس لوس بود،

روز اول مامانمو بابام دوتایی بردنش مدرسه!

طی مراسمی که در حیاط اجرا میشد،مجری برنامه گفته بود 

هرکدوم از بچه ها دوست دارن، بیان رو سکو شعر بخونن!

داداش اعتماد به نفس ما هم رفته بود!

بعد از خوندن شعر تا 1 ساعت کسی پدر مادر مارو تا 

شعاع 1 کیلومتری پیدا نکرد! اما شعر چی بود:

در سال 1320 رفتم خونمون دیدم زنم نیست!

گفتم زن عمو، زنمو ندیدی؟

گفت غصه نخور شوهر منم نیست..!

:))))

*

*

*

به خدا ترس پسرها از ازدواج دل بستن به یه دختر نیست، دل بریدن از بقیه دخترهاست

*

*

*

ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﻪ ﭘﺴﺮﺧﺎﻟﻢ ﻣﯿﮕﻢ ﺍﺳﻢ ﺩﻭﺳﺘﺎﯼ ﻣﻬﺪﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﮕﻮ :

ﻣﯿﮕﻪ:

ﻧﮕﺎﺭ

ﻻﻟﻪ

ﺳﻮﺩﻩ

ﺑﻬﻨﺎﺯ

ﺁﻧﺎﻫﯿﺘﺎ

ﻣﺮﺟﺎﻥ

ﺳﻮﮔﻨﺪ

ﻣﯿﮕﻢ ﺗﻮ ﻣﻬﺪﺗﻮﻥ ﭘﺴﺮ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﯾﺪ؟

ﻣﯿﮕﻪ ﺁﺭﻩ ﻭﻟﯽ ﻣﻦ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﺑﻪ ﺍﻭﻧﺎﺩﺍﺭﻡ !

*

*

*

شما یادتون نمیاد. یه زمانی میرفتی مهمونی ، برا اینکه نشون بدی با شخصیتی، نباید موز برمیداشتی!!!

*

*

*

ﺍﮔﻪ ﯼ ﺩﺳﺘﺖ ﺑﺸﮑﻨﻪ... ﻣﯽ ﺑﺮﻧﺖ ﺩﮐﺘر

ﺍﮔﻪ ﺩﻟﺖ ﺑﺸﮑﻨﻪ... ﯾﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﺩﻟﺪﺍﺭﯾﺖ ﻣﯿﺪﻥ ﺗﺎ ﺁﺭﻭﻡ ﺑﺸﯽ.

ﻭﻟﯽ ﺍﮔﻪ ﯼ ﺭﻭﺯ... ﯾﻪ ﺩﻭﻥ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﺳﺮﻭﯾﺲ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺷﮑﺴﺖ ﮐﻠﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺒﻮﺱ ﺑﺰﺍﺭ ﮐﻨﺎﺭ!!!

*

*

*

اگه

ﺗﻦﻣﺎﻫﯽ ﻭ ﺗﺨﻢﻣﺮﻍ ﻧﺒﻮﺩ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﻣﻨﻘﺮﺽ

ﻣﯿﺸﺪ :|

*

*

*

فکرشو بکن ، یکی دغدغه زندگی دخترا رنگ ناخوناشونه!

اونوقت من میخوام برم بیرون فقط چک میکنم،خشتکم پاره نباشه:|

*

*

*

یکی از معضلات بچگیم این بود که

چرا من نمی تونم مثل شخصیت های کارتون

که اشکاشون به دو طرف پرت میشد گریه کنم !

*

*

*

ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ :

ﯾﻪ ﻗﻮﻃﯽ ﻧﺎﺭﻧﺠﯽ ﺑﺨﺮﻡ ﻭ ﺗﻮﺵ ﺍﺳﻤﺎﺭﺗﯿﺰ ﺑﺮﯾﺰﻡ، ﺑﻌﺪ ﻫﺮﻭﻗﺖ

ﺳﺮﺩﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﻤﻮ ﯾﮑﯽ ﺍﺯﻡ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﯽ ﺷﺪﻩ؟

ﺑﮕﻢ " : ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺴﺖ، ﻫﻤﻮﻥ ﺳﺮﺩﺭﺩﻫﺎﯼ ﻫﻤﯿﺸﮕﯽ ..."

ﺑﻌﺪﻡ ﭼﻨﺪﺗﺎﺷﻮ ﺑﺨﻮﺭﻡ ﺑﮕﻢ : ﺁﺁﺁﺁﺁﺁﻩ :|

ﻻﻣﺼﺐ،ﻋﻨﺪﻩ ﮐﻼﺳﻪ